الناز نفس مامان الناز نفس مامان ، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه سن داره

نفس مامان الناز

کوچیک بودیم................اما.......دلمون بزرگ بود

  خیلی خیلی یادش بخیر   . یادش بخیر ؛ در به در دنبال یکی میگشتیم دفترامونو جلد کنه !!! . . چه حس خوبی بود وقتی میرسیدیم به درسهای آخر کتاب … . . دلم واسه اول دبستانم تنگ شده که وقتی تنها یه گوشه حیاط مدرسه وایستادی ، یه نفر میومد و بهت میگفت : با من دوست میشی ؟؟؟ . . شما یادتون نمیاد ، پاکن های جوهری که یه طرفش قرمز بود یه طرفش آبی ، بعد با طرف آبیش می خواستیم که خودکارو پاک کنیم همیشه آخرش یا کاغذ رو پاره می کرد یا سیاه و کثیف می شد … . . شما یادتون نمیاد ، وقتی مشق مینوشتیم پاک کن رو تو دستمون نگه میداشتیم بعد عرق میکرد ، بعد که میخواستیم پاک کنیم چرب و سیاه میشد و جاش میموند ، دیگه هر کار میکرد...
3 آذر 1392

یادش به خیر

یادش بخیر زمانی بود که یک دستگاه ویدیو آیوا 101 داشتیم .توی کمد لباس خونمون قایم میکردیم یواشکی آخر شب بیرون میاوردیمش با همه فامیل ودر و همسایه باهاش فیلم هندی و فیلم ایرانی قدیمی میدیدم هفته ای هم دست یکی بود . دیگه از رد وبدل کردن فیلم هیچی نمیگم سازمان سیا و موساد هنوز تو کفش موندن ما چطوری این کارو میکردیم . گانگستری بودیم برای خودمون ...
2 آذر 1392

آرام باش...

اينجا قطب است!   شايد از قطب هم سردتر... مردماني كه دلشان سخت سرد و بي بخار شده است... چشماني كه محبت را به شهوت فروخته اند... و دستاني كه اگر هم دستگيري كنند بي دليل نميكنند... شايد اين روزها همه با خود اين جملات را زمزمه ميكنيم. اما يك چيز مي ماند: من ميدانم كه به اندازه ي اين سرما ، آنطرفتر آتش محبتي شعله ور است ميدانم كه به ازاي هر جنگي ، صلحي برپاست ميدانم خدايي آن بالا نشسته كه نگهباناني بر زمين گماشته تا تو را دست گيري كنند، وسيله هايي كه لحظه به لحظه زندگي به تو ميدهند... آرام باش! سخت از لطف بي كران آرام باش ، كه آرام سختي ها را پذيرا باشي ! ...
2 آذر 1392
1